عشق به دریا

ساخت وبلاگ

 

 

 

رفتم پيش خدا ...
.
.
.

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ
5 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺶ: ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺶ: ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﻮﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺶ: ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺘﻢ:ﺧﺪﺍﺟﻮﻥ ﮐﻞ ﻋﻤﺮﻣﻮ ﻣﯿﺪﻡ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻭﻥ !!
ﺧﺪﺍﺑﻐﻀﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺁﺩﻣﺎ
.
""ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩﺕ""
ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻫﻢ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ...

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 832 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:31

ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ
 
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘـــــــــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ
 
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ
 
ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ ,
 
ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــ ـــــﺎﻥ …
 
ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ
 
ﺁﺭﺯﻭﻫـــــــــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ
 
ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ
 
ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ …
 
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــﺪﻧﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــﻨﯽ
 
ﻏﻤﮕﯿــﻦ
 
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ . . .

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 738 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:20

 

در هیاهوی زندگی، دریافتم کسی هست

که اگر بخواهد می شود

و اگر نخواهد، نمی شود؛ “به همین سادگی”!

کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم،

کاش فقط او را می خواندم…

 

 

 

حکایت ما آدم ها …

حکایت کفشاییه که …

اگه جفت نباشند …

هر کدومشون …

هر چقدر شیک باشند …

هر چقدر هم نو باشند

تا همیشه …

لنگه به لنگه اند …

کاش …

خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …

جفت هر کس رو باهاش می آفرید …

تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …

به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 782 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:12

کسی را دارم ..

 


که انقدر برایم کسی هست که

نگاهم دنبال کسی نیست

این را هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر

 


کسی به چشمانم نمی آید " هرگز "

 

دستهــايم را محکمتر بگيـر

من هنوز هم نميخواهــم

تورا...

به دست خاطرات بسپارم...

 

 

  

♠..زندگی غمکده ای بیش نبود..♠

♠..سهم ما جز غم و تشویش نبود..♠

♠..به کدام خاطره اش خوش باشیم..♠

♠..که کدام خاطره اش نیش نبود..♠

♣..ترسم انروز بیایی که نباشد جسدم..♣

♠..کوزه گر کوزه بسازد ز خاک جسدم..♠

♠..لب آن کوزه بسازد ز خاک لب من..♠

♠..بی خبر لب بگذاری به لبان جسدم..!..♠

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 713 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:06

  

*ب نام آن ک سوگند هر عاشقی ب نام اوست*" 

رفیق نیمه راه" امشب آسمون بادل من همدرد شده

،هردوساعت هاست می باریم.

هردو  باصدای بلند فریاد میزنیم...آسمون رو نمیدونم.

اما دل من داره از غم یار و روزگار نامرد ناله میکنه.؟

ای کاش کسی میتونست ب من بگه  آخر این دنیا کجاست؟!

ای کاش کسی میتونست با اطمینان کامل ب من بگه عشق بی پایانه...

آره خنده داره کسی جواب سوالهامو نمیدونه ...

چرا ما انسان ها با تمام شدن هر عشقی  تمام وجودمون میشکنه ؟!

خدا جونم چرا احساسی ب اسم عشق رو توی قلبها جا دادی؟!

تو ک خودت عشقو آفریدی چرا  ب راحتی جدایی رو سر راهشون

 قرار میدی؟

چرا دل دادن و دل باختن انقد ساده شده؟! 

امشب میخوام از عشق خودم بنویسم... 

عشقی ک تا خدا فهمید دوسش دارم  ازم گرفتش... 

منو عشقم ب هم قول دادیم تا آخر آخرش تا ته دنیا باهم باشیم.

ولی من نتونستم تو سفر آخرش کنارش،

قسم خورده بودم همیشه رفیق راه باشم نه نیمه راه... 

من رفیق بودم اما رفیق نیمه راه... 

خدای من چرا گذاشتی تنها وبیکس راهی سفر بشه؟

مگه من عشقش نبودم مگه نمیدونستی ب بزرگیت قسم خورده بودم

همیشه و همه جا باهاش باشم.چرا اخه ی جوابی بده...

چرا اجازه ندادی ب قسمم پابند باشم؟!

خدا حق من نیست ک فقط بتونم کنار سنگ مزارش همراهش باشم.

بجای این ک از آینده و از عشقم براش بگم فقط اشک بریزم و عکسشو ببوسم.

خدا جونم قربونت برم منو ببر پیشش...

بذار دوباره سرمو روی شونش بذارمو و محکم بغلش کنم،

برام از عشق بگه،بگه ک چقد دوستم داره ...

خدا خسته شدم ک هرروز با گلای رزی ک توی باغچه کاشته بود

 حرف بزنمو گلارو سر مزارش پر پر کنم و ب گل برگای قرمز  بگم 

حرفامو بهش برسونن ...

تنها آرزویی ک واسم باقی مونده اینه ک منم مثل عشقم تنها و بی کس و

 با ی دنیا عشق راهی سفر بشم تا بفهمم عشقم چی کشیده ...

این یاد داشت رو نوشتم ک اگه روزی ب تنها آرزوم رسیدم همه بدونن

 هیچوقت عاشق نشن،اگه عاشق شده قسم نخورن ک همیشه

 و هجا کنار هم باشن وگرنه مثل من روزی افسوس میخورن

 ک رفیق نیمه راه شدن... ب امید رسیدن ب آخرین 

آرزوم... و امروز من اتفاقی  این نامه رو لابه لای خاک میان دو مزاره قدیمی 

پیدا کردم،

و آخرشو من تمام میکنم.

این عاشق دل خسته بعداز 1سال فراق ب آرزوش رسید 

وکنار مزار همسرش جان ب جان آفرید

 و از صفحه ی سیاه روز گار پاک شده است... 

امیدوارم من روزی افسوس رفیق نیمه راه شدن را نخورم امیدوارم .

 
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 798 تاريخ : جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 14:39

 

 

ﺳﻼﻡ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻤﺖ ..
ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﻭﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺣﯿﺎﻁ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ..ﻓﺮﺩﺍ
ﺑﺨﻮﻥ ..
ﺍﻣﺸﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ .. ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﺷﺎﻡ ﻣﻦ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﮐﻮﭼﮑﻢ ﺑﺎ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺑﺎﺑﺎ ...
ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺭﻓﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ .. ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ
ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ . ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ...ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻪ .. ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺻﻼ
ﮐﺴﯽ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺎﺩ ... ﻓﻘﻂ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﯾﻪ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﺑﺎ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯿﺎﺩ ﻭﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﻣﯿﺎﺭﻩ ...
ﻋﻠﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﮐﻠﯽ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ
ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﻫﺮﭼﯽ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﺗﺎﺯﻩ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻤﯿﺮﯾﻢ ﻭﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ..ﺁﻧﺠﺎ
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻪ .. ﮐﻠﯽ
ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﺁﻧﺠﺎ ﻫﺴﺖ ..ﺁﻧﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ
ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﺮﺯﯾﻢ .. ﻣﺎﻣﺎﻥ
ﮔﻔﺘﻪ ﻫﻮﺍﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺑﻪ .. ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ ..
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻋﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﻫﺎﻣﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ..ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺎ ﺍﮐﺜﺮﺍ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭﺗﻮ
ﻫﻔﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ
ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺍﺷﺘﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ .. ﺗﻮ
ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ .. ﻣﻦ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ .. ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ
ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺳﯿﺮ ﺑﺸﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ .. ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ
ﺩﺍﺩﻡ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺮﯾﻢ ...
ﻋﻠﯽ ﺷﺒﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺯﺩﮐﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .. ﻣﻦ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ
ﻭﻣﺎﻫﻢ ﺩﺯﺩﮐﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ...
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺍﺱ ﻋﻠﯽ .. ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﻣﯿﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺗﻤﯿﺰ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﺑﻌﺪﺷﻢ ﺳﺒﺰﯼ ﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺒﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯿﮑﻨﻪ .. ﺧﯿﻠﯽ
ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ..ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻧﺶ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﻤﯿﺮﻩ ..
ﺍﻣﺸﺐ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ..ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﺒﺮﻣﺶ ﺩﮐﺘﺮ ﺧﻮﺏ
ﺑﺸﻪ ..
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﻭﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺨﺸﻪ ..
ﻋﻠﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﻡ ... ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺳﺮ ﻧﺰﺩ .. ﺍﻣﺸﺐ
ﻣﻦ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻭﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﯾﻢ ..ﺁﺧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﯿﺰ ﺑﺎﺷﯿﻢ .. ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ .. ﻫﻤﺶ ﻫﻢ
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ ... ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ
ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺮﯾﺰﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﺍﻭﻟﺶ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﯿﻢ
ﻭﻟﯽ ﺑﻌﺪﺵ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﻓﺘﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﻭ
ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ...
ﻋﻠﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﺰﻧﻪ .. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﭘﯿﺶ
ﺑﺎﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ..ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﯿﺎ
ﺳﺮ ﺑﺰﻥ ..
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﻭﺳﺘﻢ
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
ﻋﻠﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ...
 
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 686 تاريخ : جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 14:31

با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه،

رختخواب خرید ولی خواب نه،

ساعت خرید ولی زمان نه،

می توان مقام خرید ولی احترام نه،

می توان کتاب خرید ولی دانش نه،

دارو خرید ولی سلامتی نه،

خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ،

می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.

آموخته ام که… تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که

به من می گوید:

تو مرا شاد کردی

آموخته ام … که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام … که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت

آموخته ام … که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر

به کمک کردنش نیستم دعا کنم

 آموخته ام … که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما

جدی بودن را انتظار دارد،

همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

آموخته ام … که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد،

فقط دستی است برای گرفتن دست او،و قلبی  است برای فهمیدن وی 

آموخته ام … که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی،

 شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است

آموخته ام … که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است،

هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند

آموخته ام … که پول شخصیت نمی خرد

آموخته ام … که تنها اتفاقات کوچک روزانه است

که زندگی را تماشایی می کند

آموخته ام … که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید.

پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم

می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم

آموخته ام … که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد

آموخته ام … که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

آموخته ام … که وقتی با کسی روبرو می شویم

انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

آموخته ام … که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

آموخته ام … که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام … که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند،

 بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد 

آموخته ام … که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن،

نگاه را وسعت داد...

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 780 تاريخ : جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 14:25

در خواب ناز بودم شبي 

ديدم كسي در ميزند

در را گشودم روي او 

ديدم غم است در ميزند

اي دوستان بي وفا 

از غم بياموزيد وفا

غم با همه بيگانگي 

هر شب به من سر ميزند
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 689 تاريخ : جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 14:22

 

Naghmehsara.ir (33)

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی

شاکی بشی ولی شکایت نکنی

گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری

خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری

خیلی هادلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .

Naghmehsara.ir (36)

صدا میکنم " تــــــــــــو " را
 
این "جان" که میگویی
 
جانم را میگیرد...!
 
نزن این حرف ها را
 
دل من جنبه ندارد
 
موقعی که نیستی
 
دمار از روزگارم در می آورد
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 852 تاريخ : چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت: 20:26

خدایا بخدا دلم گرفته

دلم گرفته از این که می خواهم بخندم

اما نمی توانم

دلم گرفته از این قلم هم مرا یاری نمی کند

قلمی که با ریختن اشکهایم

دیگر تاب و توان نوشتن را ندارد

خدایا به خدا دلم گرفته

راحتم کن خدایا..

 

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 

خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم
همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !
ولــــــــــــــــی ;
...
آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت
... مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد

---------------------------------------------------

 

به هيچکس و هيچ چيز در اين دنيا وابسته نباش،

 

حتي سايه ات در زمان تاريکي تو را تنها ميگذارد...

 ---------------------------------------

ساבه  که باشے!!

 

 زوב "حل" مے شوے...

 

 مے روند..

 

 سر وقت "مسائـلهـ" בیگر...!!!

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 1048 تاريخ : چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت: 20:17

سلام خدا؟

 

 

خوبی؟

من که اصلا خوب نیستم

بخدا خسته شدم.دلم طاقت اینهمه دردو نداره ها

گفته باشم نگی نگفتی

خدا جون آخه چرا؟حکمتی تو کاره؟خوب لااقل حکمتشو بگو بدونم چه خبره

خدا به خودت قسم دیگه نمیتونم دیگه دلم طاقت نداره دیگه بریدم دیگه خسته شدم کم آوردم

میشنوی چی میگم؟

آره میشنوی؟

میخوام داد بزنم شاید صدام بهت برسه.اینطوری که انگاری اصلا نمیشنوی

چه خبره آخه؟

چرا دنیات اینقدر نامرد شده...

چرا آدماش دلمو میشکنن؟

چرا تنهام میذارن؟

خدایا میشنوی..؟

پس چرا جوابمو نمیدی؟؟؟

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 764 تاريخ : چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت: 20:16

 
عکسهای غمگین از لحظات تنهایی, عکس های غمگین عاشقانه www.jazzaab.ir

 

 

 

چقدر سخته تو چشمای کسی نگاه کنی که تمام مهرت رو ازت دزدیه و به جاش یه زخم همیشگی به قلب تو هدیه داده و به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوزم دوسش داری...

چقدر سخته که دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یکبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده...

چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچی نتونی بگی جز سلام...

چقدر سخته که گل آرزوهات رو توی باغچه دیگه ای ببینی و هزار بار در خودت بشکنی و آروم زیر لب بگی:

گل من باغچه نو مبارک

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 687 تاريخ : چهارشنبه 5 آذر 1393 ساعت: 19:45

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ
ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺎﺩﺍَﻓﮑــــــــــﺎﺭ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ
ﺳﻮﺳﮏ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯿﻢ ﺭﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﯾﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﻢﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻡ
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﯿﺸﻪﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﯿﻦ , ﮔﻢﺷﺪﻡ !
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦﺑﺮﯾﻦ ؟
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻏﺬ ﺁﺩﺭﺱ ﻧﻮﺷﺘﻪ !!
ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺳﮑﻪ ﺭﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﮐﺎﻏﺬ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺶ
ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺟﯿﻐﯽ ﺯﺩ ﮎ ﮔﻮﺷﻢ ﺗﺎ 30 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺳﻮﺕ
ﺑﻠﺒﻠﯽ ﻣﯿﺰﺩ
ﺍﻭﻣﺪ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ : ﻫﯿﺴﺴﺴﺴﺴﺴﺲ
فحشﻧﺪﻩ ﺯﺷﺘﻪ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﻤﻴﺰﻧﻦ
ﮔﻔﺖ : ﺯﺷﺖ ...
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﻔﻪ ﺷﻮ ﻣﮕﻪ ﮐﻮﺭﯼ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯽ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ
ﻣﺨﻔﯿﻪ؟ !
ﯾﻬﻮ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪ ﮐﯿﻠﯿﭙﺴﺸﻮ ﺭﻭ ﺳﺮﺵ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ :ﺟﺪﯾﯿﯿﯿﯽ؟ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ
ﻣﺨﻔﯿﻪ؟ ﺩﻭﺭﺑﯿﻨﺘﻮﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
ﻣﻨﻢ ﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺳﺖ ﺗﮑﻮﻥﻧﻤﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﺩﻭﺭﺑﯿﻨﻤﻮﻥ ؟
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮎﻩ ﻧﯿﺸﺶ ﺗﺎ ﺑﻨﺎﮔﻮﺷﺶ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﺑﺮﺍ
ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺩﺳﺖ
ﺗﮑﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ !!

ﺧُـــــــــﺪﺍﯾﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ

ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﺍﺯﺕ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 684 تاريخ : چهارشنبه 5 آذر 1393 ساعت: 18:37

 
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 762 تاريخ : چهارشنبه 5 آذر 1393 ساعت: 18:28

                 "ابدیت ستاره ها"

گاهی وقتی نم نم بارانی شود به سقف شیشه ای دلم تلنگر می زند

گاهی وقتی صدای پای آشنایی از کوچه میگذرد و نامم را صدا میکند

 گاهی وقتی  قاب متروک پنجره را افقی از روشنایی در بر میگیرد

گاهی وقتی چشم نگاه مضطربی را خیره به انتهای جاده می بیند

گاهی وقتی در دور دست آسمان ستاره ای چشمک کی زند

گاهی وقتی  باران میباردو عطر حضور آشنایی اطراف را پر میکند

گاهی وقتی اسمی تا ابد در ضمیر می ماند

ویا ستاره ای ناگهان به ابدیت می پیوندد

گاهی وقتی خبر مرگ عزیزی به خاطر گنگ رفتنش را در ذهن به خواب رفته ام می کند

تازه می فهمم مرگ دروغی بیش نیست وآنکه برای همیشه می رود تنها خود میرود

و آنچه از او به جای میماند یاد خاطره ایست ابدی

 آری مرگ دروغی بیش نیست او هنوز حضور دارد

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 796 تاريخ : سه شنبه 4 آذر 1393 ساعت: 12:09

و چه زیبا گفت....

   اگر زندگي زندگي نيست پس چرا هيچ چيز در توصيف زندگي بهتر از زندگي نيست؟!

*خدایا کفر نمی گویم پریشانم چه می خواهی تو از جانم ؟ مرا بی آنکه خود خواهم  اسیر زندگی کردی خداوندا تو مسئولی ...

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است ... چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است .                 

                                                                                                       دکتر علی شریعتی

        *** ما شیطان های خود هستیم ... ما خود خودمان را از بهشت می رانیم ***

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 738 تاريخ : سه شنبه 4 آذر 1393 ساعت: 12:05

 

 

 

 

خدایـــــــــــــا؛

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛

مرا ببخش ...

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 667 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 18:50

 این روزها ...در دفتر ذهنم  ... مشکلات را ... کم رنگشان میکنم

 

تا خوشی ها ... به زندگی ام ...سرک ... بکشند

و از هجوم اینهمه نگرانی و دغدغه ... نترسند !

خدا ... آب ... آسمان ...

گلهای زیبا  ... حرفهای خوب  ... آرزوهای قشنگ ...

 همه را  چیده ام کنار هم ...

دلم ... یک دوست میخواهد ... دوستی که با او بتوانم

 بلند بلند ...  همه آرزوهایم را ...  بگویم

 و  آهسته ... آهسته  ... همه مشکلاتم را ...

و  او بگوید ...  همه چیز ... درست می شود

نگران ... نباش.

عکس, گالری عکس, عکس عاشقانه , روزگذر , عکس عشق , عکس عاشقانه با کیفیت , سایت عاشقانه , سایت عشق گالری عکس روزگذر , , مجموعه عکس های عاشقانه, عکس های عاشقانه مهر 92 , عکس دختر, عکس عاشقانه دختر , عکس دختر تنها , سایت روزگذر ,عکس غمگین, عکس عاشقانه , عکس ع

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 680 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 10:21

مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به  او گفت : 
-  می  خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید :   

-   نام دختر چیست ؟   مرد جوان گفت :

-   نامش سامانتا است و  در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید  و گفت :

-  من متاسفم به جهت  این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج  کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی  به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را  آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با  ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت :

-  مادر من می خواهم  ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او  خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت :   

-  نگران نباش پسرم .  تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی .  چون تو پسر او نیستی . . . !

عکس, گالری عکس, عکس عاشقانه , روزگذر , عکس عشق , عکس عاشقانه با کیفیت , سایت عاشقانه , سایت عشق گالری عکس روزگذر , , مجموعه عکس های عاشقانه, عکس های عاشقانه مهر 92 , عکس دختر, عکس عاشقانه دختر , عکس دختر تنها , سایت روزگذر ,عکس غمگین, عکس عاشقانه , عکس ع

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 642 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 10:20

پسرک با دلدار
بر لب ساحل رود
زیر آن سایه ی بید
آخرین وعده ی دیدار نهاد
چه خداحافظی غمگینی
در غروبی دلگیر
که نگاه خورشید
برگ را رنگ طلا می بخشید
گرچه در سینه دلش همچون پُتک
پشت هم میکوبید
لیک گامش سنگین
با تُمأنینه قدم برمیداشت
دل او آنجا بود
گلی از اشک ز چشمش بچکید
و در آن چهره ی دلدارش دید
غم سنگین جدا گشتن از او
مشت خود بر دل تنگش میکوفت
زیر لب گفت خدا
که «رها» را من رها نتوانم
و دریغا به جدا گشتن از او
ناگزیرم ولی غمگینم …
 


عکس, گالری عکس, عکس عاشقانه , روزگذر , عکس عشق , عکس عاشقانه با کیفیت , سایت عاشقانه , سایت عشق گالری عکس روزگذر , , مجموعه عکس های عاشقانه, عکس های عاشقانه مهر 92 , عکس دختر, عکس عاشقانه دختر , عکس دختر تنها , سایت روزگذر ,عکس غمگین, عکس عاشقانه , عکس ع

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 665 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 10:18

لینک دوستان

خبرنامه